٭
ديشب به اصرا مامانم و بقيه ي فاميل كه بهم مي گن تو خودت رو مي گيري رفتم تأتر،
تأتر مسخره ي سينما گلريز.
حالم اصلاً خوب نبود،
جامون رديف اول بود، در حالي كه همه ي سالن از خنده منفجر شده بود من سرم رو گذاشتم روي مبلي كه جلوي رديف اول اضافه شده بود ـ آخه جا براي بليط هاي اضافه كه فروخته شده بود بايد درست مي شدـ و خوابم برد.
وقتي كه تأتر تموم شد، بهزاد محمدي هنرمندي كه ادعاي كمدين بودن مي كند ولي در مقابل چشمهاي تماشاگر روي صحنه مي خندد گفت:“ بابا دو ساعته كه داريم سعي مي كنيم بخندونيمتون، بعضي ها كه اخمهاشون تو هم بود و بعضي ها هم كه خوابيدند! اونهايي كه خنده شون نگرفت و خوابشون گرفت بايد برن خودشون رو به دكتر نشون بدن چون حتماً يك مشكلي دارند.”
0 Comments:
Post a Comment
<< Home