درباره هستی من




Saturday, May 10, 2003

٭
امروز بابام یه تیکه ناز حواله ام کرد:
با مامانم رسیدن خونه و من طبق معمول پشت کامپیوتر نشسته بودم.
«سلام بابا جونم، چه طوری؟»
«سلام، فکر کردم نیومدی!!!»
«چه طور مگه؟»
«آخه پنجره ی اتاقت باز نبود!»
مامانم که همیشه در حال ماست مالی کردنه،
سریع گفت:«حتماً گرمش نبوده»
بعدشم یواش به من گفت:«چه قدر بگم تو این اتاق سیگار نکش.»




0 Comments:

Post a Comment

<< Home

........................................................................................