درباره هستی من




Thursday, August 28, 2003

٭
باید عقربه های ساعتم رو دربیارم این تنها راهیه که می شه زمان ثابت بشه و هی وحشیانه جلو نره و هی یادم نندازه که باید برم توی اجرای بقیه نقش هایی که دیگران ازم توقع دارن. یک لحظه خود بودن خیلی زود تموم می شه و انگار هزاران لحظه دیگری بودن تا ابد ادامه داره.
اگر امشب زمان ثابت می شد من الان در اون فضای خوب غرق در موزیک عالی بودم.
اگر امشب زمان ثابت می شد، من مثل یک آدم مست واقعی روی اون کاناپه راحت ولو می شدم و می رفتم توی نوستالژی هایی که برای همین روزها ساخته شدن.
اگر امشب زمان ثابت می شد، من در بغل امن اون آدم می خوابیدم. می فهمی می خوابیدم. بدون هیچ چیز اروتیکی. چون فیزیکش بسیار امنه. اونقدر امن که گاهی باهات ایجاد مکالمه می کنه و ازت می خواد که بهش اعتماد کنی.
اگر امشب زمان ثابت می شد، ذهن من هم ثابت می شد.
اگر
فقط
زمان
ثابت
می شد
...




0 Comments:

Post a Comment

<< Home

........................................................................................