درباره هستی من




Thursday, May 10, 2007

٭
اولش اصلاً خبر نداشتم
بعد از یک مدت حسش کردم
هی دور و برم رو نگاه می کردم ولی نبود
تا اینکه یه روز برگشتم و پشتم رو نگاه کردم با فاصله دنبالم میومد
هر روز و هر لحظه به خودم نزدیکتر حسش می کردم
تا اینکه یه روز اونقدر نزدیک شد که نفسش رو روی پوست گردنم حس کردم
چند وقتی بود که حتی لمسم هم می کرد
امروز دیگه دستش رو به دور کمرم حلقه کرد و درگوشم زمزمه کرد
" تو بیماری روانی هستی "



یه جور نحسی خاصی چند وقت یکبار میاد سراغم فکر کنم همونی که می گفت من بیمار روانی هستم خودش روانی هستش، شاید یه روح نحسی هستش که یه روز یکی احضارش کرده و همون طوری سرگردان مونده.

اسکیزوفرنی
شیزوفرنی
نه از اینا باحال تر
بیف استراگانف

عزیزم ماسکه کردی این توهم سیال رو

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

من برای خیلی کارا ساخته نشدم یکیش هم همین

لباس عروسش کفنش شد و کفنش لباس عروسش شد، دکتر گفت عروسی کن، ازدواج یه جور رشد هستش، گفت بچه دار شدن یه جور لذت و من خیره نگاهش کردم

بهم گفت اگر بخوام به زبان خودمون بگم باید بگم داری فرافکنی می کنی و من بهش نگفتم که نمی دونم فرافکنی یعنی چی

من می ترسم
از پشیمانی متنفرم
و یونس* استاد پشیمانی هستش

* یونس قرار بود یونی باشه، یونس چسبید

دختری بود که فشار مغزی اش زیاد شد، تمام اطرافیانش به خاطر زبان تندش ترکش کردند
یونی در معرض دختر بودن می باشد




3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

esme babam younese..ma gahi behesh migim uni..vali bar aksesho nadashtim!!
.
.
in rok boodanet tu neveshteha hal mide be adam.

1:11 AM  
Blogger ماه مِی said...

آدم که ازدواج می کنه باید با یکی دیگه بره زیر یک سقف. سقف هم خوب یعنی یک حد. حدی برای رشد. یعنی آدم بعد از ازدواج از یک حدی بیشتر رشد نمی کنه. من هنوز توی سن رشد بودم که ازدواج کردم برای همین بعد از ازدواج بطور تصاعدی قد می کشیدم تا جایی که دیگه سرم خورد به سقف. از اون سقف های سنگی. مجبور شدم جدا شم. برای اینکه هنوز باید رشد می کردم. جدا که شدم تازه فهمیدم آزادی چه خوبه. از فردای جدا شدنم توی بالکن خوابیدم هر شب.

بنظر من ازدواج به آدم مسئولیت می ده و همین باعث می شه که همه فکر کنند ازدواج باعث رشد می شه. یعنی طبق نرم ها و عرف های اجتماعی (چه ایران چه خارج ایران) پذیرفتن و داشتن مسئولیت نشانه ای از رشد بحساب میاد (که من باهاش صددرصد مخالفم) این ور دنیا خیلی از زنها و مرد برای رسیدن به اون رشد/مسئولیت به جای ازدواج می روند دنبال کارهای مدیریتی و پر مسئولیت.

متن به اون قشنگی تو رو من دارم با خضعبلات جواب می دم! اینجاست که شما باید
بگی: گرو آپ!!!

با تمام این حرفهایی که گفتم، همه خوب می دونیم که ما مردها از یک حدی بیشتر رشد نمی کنیم. مگه نه؟

7:59 PM  
Blogger Raha said...

ای یونی یونی یونی..... کاش می شد که من پشت سرت راه برم. روی انگشتهای پام واستم که هیچ کس دستش به تو نرسه. و نگذارم از گل نازک تر زمزمه ای در گوش تو بشه. از تو نرم تن تر و سخت پوست تر خودتی و نه من.

10:10 PM  

Post a Comment

<< Home

........................................................................................