درباره هستی من




Thursday, January 10, 2008

٭
می شه؟
یعنی می شه؟
می رم تا تهش
تا ته خیال
تا ته خیال بافی
می رم توی عروسی
می رقصم
می رم توی اون شهر یخبندان
دوستم را در آغوش می گیرم
می رم توی شهر گرانی
بالو را زندگی می کنم
غم انگیز
ته خیال بافی من اول زندگی کلی آدم هستش
درست مثل بچه ای که آرزوی داشتن کاپشنی گرم ته خیال بافیش هستش
کاپشنی صورتی که روش عکس یک عروسک هستش
حتی نمی دونه اسم اون عروسک چیه
اوج خیال بافی من در شهر یخبندان و گرانی است
اوچ خیال بافی او خانه ای بزرگ با کلی پول هستش
اوج خیال بافی دیگری سیر کردن شکم بچه اش است
اوج خیال بافی یکی دیگه کفش سالم هستش
زندگی نفرت انگیز هستش
تضاد
سراسر وجودم را تضاد گرفته
دغدغه ام شده بچه ای گرسنه که از سرما انگشت های پاش کرخت شده
دغدغه ام خریدن ماشین بهتر شده
دغدغه ام خوش کردن دل دیگران شده
باید زار زد
باید زجه زد
و من در درونم برای خودم
برای او
برای بچه های گرسنه
برای پدر و مادر های بی پول می گریم
ولی فقط در درون
من زندگی می کنم
و از آن می نالم
در حالی که حق آن را ندارم
یک بچه؟
دو بچه؟
صدهزار بچه دیگه چی؟
باید کاری کرد
باید کاری کنم
باید تغییر کنم
باید یا این طرفی شوم یا اون طرفی
همیشه معلق بودم، وسط تفکرهایی زمین تا آسمان متفاوت
خطرناک ترین آدم ها آنهایی هستند که تکلیفشان روشن نیست
نمی دانند چی می خواهند و چی درسته
من خطرناکم
برای روح یونی
برای زندگی یونی
برای یونی




9 Comments:

Blogger ماه مِی said...

خطرناک؟ وقتی وجدان کسی تا این حد فعال و مسترس (نمی دونم اختراع کی بوده این کلمه اما اختراع خوبی بوده) باشه چطور می تونه خطرناک باشه؟

8:10 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام.حیف که سنت یه نمور خیلی بالاتر از من میزنه وگرنه شاید باهم دوست میشدیم.یکم شبیه میزنی اخه. من 20 سالمه.هرچند میدونم تحمل یه کسخل دیوونه ی دیگه کار اسونی نیست.حوصله میخواد.ولی خب به شاشیدن تو کوچه بن بست می ارزه!!
جیگرتو

مریم

7:32 PM  
Blogger Raha said...

دلم از ته به سر،‌یا از سر به ته،‌گووله شد و می شه. رویای من نه، امن ترین گوشه اون همانی نشسته که روحش بزرگ است و دلش کوچک. دلم تنگ شد،‌ دلم تنگ شد. دلم تنگ شد.

8:38 PM  
Anonymous Anonymous said...

delam tanggggggggggggggggggggggggggggggggggggg shode bood baraye inja.delam tanggggggggggggggggg shode baraye to

7:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

معركه‌اي
خيلي وقت بود بهت سر نزده بودم.
ولي تو بلاتكليفيتم يه تكليفي حس ميكني
نوشتن

10:47 AM  
Anonymous Anonymous said...

migam hala ke basaate deltangi inja pahne, khob ma ham hagh darim ke deleemooooonnnnn taaannnnggggg beshe...baraye hameye deltangiha, baraye inja, va baraye to...

2:10 AM  
Anonymous Anonymous said...

معركه‌اي
خيلي وقت بود بهت سر نزده بودم.
ولي تو بلاتكليفيتم يه تكليفي حس ميكني
نوشتن

3:10 PM  
Anonymous Anonymous said...

bad az modata oomadam inja..fek akrdam dige neminevisi..vali baz migam to khubi..moshkel az zendegie..na adamaye khubi mese to..

10:24 PM  
Anonymous Anonymous said...

neveshtehato dos daram che kam minevisi

9:11 AM  

Post a Comment

<< Home

........................................................................................