درباره هستی من




Wednesday, January 12, 2005

٭
یه جور جنون ِ... یه جور حسی که می خوام همه چیز را نابود کنم.. یادت ِ؟ بهم می گفتی هر وقت ضعیف می شم... افکار حمله می کنن به مغزم... رها دارم با تو حرف می زنم... یادت ِ نشستی رو به رو م و بهم گفتی هر وقت قوی هستی فراموش می کنی! یعنی دوباره ضعیف شدم... حمله شده بهم! عجیب نقاب آرامش زدم روی صورتم در حالی که در درونم طوفانی راه افتاده... یا نه! یه گردبادی هستش مثل همونی که در کارتون در سرزمین عجایب بود! یادت ِ دختر ِ با کلبه اش از زمین بلند شد و رفت یه جای دیگه... من می خوام از زمین کنده شم... برم یه جای دیگه... ولی گردباد درونم فقط من رو می بره به سمت جنون... توی همین اتاقم از این ور به اون ور پرتم می کن ِ.... دیووانه شده ام؟ کاش می شد بیایی اینجا و بهم از اون انرژی ها بدی! دلم یه کم حماقت می خواد! یه کاری شبیه با 120 تا سرعت رفتن به سمت یه دیوار و کبوندن بهش! یا قاچ دادن کف دستم با چاقویی تیز... این منم که دارم این حرف ها رو می زنم؟ نترس... هیچ کدوم این کارها رو نمی کنم... اینها فقط کاری هایی هستن که دلم می خواد هیچ وقت هم تخم نمی کنم انجام بدمشون.... ترسو تر از این هستم که بتونم خود ِ واقعی ام رو به اطافیانم نشون بدم! ترسو تر از این هستم که یه کاری کنم که آدمها تأییدم نکن! ترسو تر از این هستم که در اتاق رو قفل کنم و همه چیز رو بزنم بشکونم... ترسو تر از این هستم که در دنیای واقعی خودم باشم.... خودم؟ اصلاً خود ِ من کی ِ؟ چی ِ؟ خودم هم نمی دونم... اونوقت کلی آدم هستند که می گن من رو می شناسن... خنده دار نیست؟ هر روز توی خودم چیز جدیدی پیدا می کنم که یه عمر نهان بوده و تازه فضا را برای آشکار شدن مستعد دیده و آشکار شده و دیگران می گن من رو می شناسن! من خودم خودم رو نمی شناسم!!! من از جنسیتم متنفرم... من از زن بودن متنفرم... اکثر زن ها ضعیف هستند... اکثر زن ها بد رانندگی می کنند... اکثر زن ها حسود هستند... اکثر زن ها خبیث هستند... اکثر زن ها فقط عطش دوست داشته شدن دارند... من از زن بودن متنفرم... تو رو خدا فمینست ها راه نیوفتن بیان فحشم بدن! البته اگر هم می خوان بدهند... ولی من خصلت های زنانه ای که روز به روز پررنگ تر می شوند را دوست ندارم... من همان بهتر که ظرافت زنانه نداشته باشم... ااااااااااااااااااااااااااااااااااا دارم مزخرف می گم نه؟ این مردها خوبن؟ اون ها هم گهی نیستن! او نها هم خبیث هستند... اونها هم همه اونهایی که در مورد زنها گفتم هستند.... اصلاً من باید میمون می شدم... میمون بودن برازنده من هستش ...





........................................................................................