درباره هستی من




Sunday, May 29, 2005

٭
باقالی ناپز


مامان بابام دارن سر باقالی ای که بابام خریده و مامانم نپخته می دونه ناپز هستش دعوا می کنن
می گم دعوا یه وقت فکر نکنین جر و بحث ها!
نه قشنگگگگگگگ دعوا
اونوقت می نشستم توی این اتاق
دپ ِ دپ
در فکر فردا
پس فردا
زندگی
آینده
موفقیت
امنیت
آرامش
اونا دارن سر باقالی ناپز دعوا می کنن
یا من مسخره هستم یا اونا
باقالی ناپز، باقالی ناپز شده سوژه دعوا
آدمها می یوفتن می میرن
از زندگی کلی آدم حذف می شن
کلی حرف باید بهشون می زدی که نزدی
مامان بابای من باقالی ناپز سوژه شون شده
من نشستم به مرگ اون پسر ِ فکر می کنم
به حال دوست دخترش
به حال پدر مادرش
مامان بابای من دارن می گن باقالی ناپز
جون من کی تو این خونه دیوونه س؟
من نشستم توی این چهار دیواری به فردا فکر می کنم
به حس هام فکر می کنم
به اینکه سر کار که هستم می خوام برم، کافه
می رم کافه می خوام بیام خونه
میام خونه می خوام برم بیرون
می خوام بخوابم
می خوابم می خوام بلند شم
من دارم به این لوپ مسخره فکر می کنم
اونا به باقالی ناپز
جالبیش این ِ که تا 10 دقیقه دیگه یکیشون میاد می گه تو هیچ معلوم هست چه تِ
من هم لبخند می زنم می گم باقالی ناپز
اونم یه ژست ناراحت می گیره و می ره بیرون
این گربه از همه جا فارغ ما هم میاد توی اتاقم
ونگ می زن ِ
یکی نیست بهش بگه چه مرگت؟
دیگه چی می خوای
نه مشکل باقالی ناپز داری
نه مرگ
نه امنیت
نه خوشی
نه آرامش
نه غذا
انگار فقط توی این خونه هستش که بیاد غر بزنه
این خونه شده مثل خونه Adam's Family
خوب می دونم که احتمالاً جمله بالایی انگلیسیش یه جای بی ربط هستش
ولی به تخمم درستش نمی کنم
می خوای مسئله من هم بشه جای اشتباه کلمه انگلیسی؟
اونوقت می شه باقالی ناپز
کم کم که خوب فکر کنی می فهمی همون باقالی ناپز خیلی آدم رو اذیت می کن
مامان بابام حق دارن که دعوا کنن
اصلاً هیچ سوژه ای مهم تر از باقالی ناپز در دنیا وجود نداره!!!!!!




........................................................................................

Saturday, May 28, 2005

٭
امروز با آدمها حرف می زنی و می خندی فردا می شن عکسی روی شیشه یا دیواری!
فقط خاطره ها می مونه
فقط تصاویر باقی می مانن
فقط یه دنیا غم می ره تو دل آدم
عکس روی دیوار
عکسی که بهتر ِ نگاش نکنی که غم خالی نشی
عکس روی دیوار
خاطره
شور زندگی
تلاش برای بهتر بودن
تلاش برای مردن
خاطره
عکس




........................................................................................

Tuesday, May 24, 2005

٭
جهنم یعنی زندگی ای که سراسر ترس از آمدن فردا و تکرار روزمرگی باشد.




........................................................................................

Monday, May 16, 2005

٭
نقطه تلاقی دنیای مجازی خوشایند و دنیای واقعی، سرازیر شدن اشک ها است.




........................................................................................

Monday, May 09, 2005

٭
وقتی که سیاستت این می شه که به راحتی جلوی آدم ها بگی اشتباه کردی، چی می شه؟
این می شه که همه آدمها به خودشون اجازه می دن بشن داور زندگی تو!
همه کار و زندگی شون رو ول کنن و فقط زل بزنن به تو که ببینن کی اشتباه می کنی و این بار صبر نکنن که خودت اذعان کنی...
تو چشمات نگاه کنن و بهت بگن که باز هم اشتباه کردی.
حالا اگر تو اونقدر احمق باشی که نظر دیگران برات مهم باشه
می ذاری داور باشن و هر قدمی که بر می داری همش در ترس این هستی که مبادا اشتباه کنی و دوباره بهت بگن!
انگار قبول می کنی که بازنده هستی
همش می خوای اون طوری که اونا دوست دارن زندگی کنی
غافل از اینکه شاید راه درست همونی باشه که تو می خوای بری!
آدم هایی برام جذاب هستن هیچ چیز تخمشون هم نیست!
هر روز با تردید ها روزها رو از دست می دم و افسوس لحظات از دست رفته را می خورم. فقط به خاطر آدمهایی که داوری می کنن! و جالب اینکه من بهشون اجازه داوری ندادم.
من می خوام فریاد بزنم
زجری که در مرتکب اشتباه شدن حس می کنم بیشتر از شادی درست بودن ، برایم لذت بخش است




........................................................................................

Sunday, May 01, 2005

٭
می شینی پای یک میز و زل می زنی به ساعت که همین طوری بره جلو و تو لحظه به لحظه پیر تر بشی!
اگر بگی دارم پژمرده می شم.... غر غر می کنی.
اگر بگی دارم تنبل می شم.... عجول می شی.
گویا قانونش این که فقط سکوت کنی و بگذاری همین طوری با بی حوصلگی لحظات بگذرند.
نکنه یه وقت فکر تغییر بزنه به سرت ها!
چون قبلاً ها تغییر زیاد داشتی الان اگر تغییر کنی .... دم دمی مزاج می شی!
اگر بهت توهینی شد سکوت کن، چون اگر سکوت نکنی می گن پاچه یارو رو گرفتی
اگر می خوای پاچه نگیری، پاچه ات رو باز بذار... حتماً توش یه چیزی فرو می ره
ببین یه چیزی رو تازه کشف کردم.
اینکه یا باید برینی به دیگران یا ریده می شه بهت!

به سلامتی

نوش




........................................................................................